علیعلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

کودکانه با تو دلبندم

واکسن زنون

1392/9/22 0:56
نویسنده : مامان
277 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام همه دنیای مامان...

niniweblog.com

 

یکی یکدونه شکر خدا  ١.٥ ساله شدی و 5 روزه که از زدن واکسن 18 ماهگیت میگذره،چه روزی داشتیم با تو مامان جان...

 

یکی دو ساعتی بعد از واکسن خبری از درد نبود اما بعدش چشت روز بد نبینه ...تازه داشتی دردارو حس میکردی و با کوچکترین تکون با ناله میگفتی "پا...پا"

 

 آقا مثل شاهزاده ها میشستن و دستور میدادن و به خودشون یه تکون نمیدادن ما بیچاره ها هم کت بسته آماده به خدمت.

 

راه رفتنت بعد از چندین ساعت اونم با اصرار ما واقعا دیدنی بود ،جرات گذاشتن پاتو روی زمین نداشتی و چنان لنگ لنگان راه میرفتی که انگار چه خبره. چقد ادا اطوارتو دوست دارم مامانی...

 

میپرسیدیم پات درد میکنه؟قیافتو مظلوم میکردی و میگفتی"هاااا"

 

کی آمپول زد؟"آنوم" (خانم) بعدشم میگفتی "اممممه"(همه)آخه مامانبزرگ واسه اینکه ناله هاای روز اولت کم شه گفتن همه بچه ها واکسن میزنن، همه زدن.

خلاصه که اون روز روز تو بود و حسابی نازت خریدار داشت.

خدایا نگهدار دردونه من باش...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان سبا ازمشهد
22 آذر 92 0:45
سلام بالاخره پیداتون کردیم.مامان علی جون.هروقت رفتی حرم مارو هم دعاکن.ماشاالله چه گل پسری داری.
مامان
پاسخ
منو ببخش مامان سبا جون،محتاجیم به دعا،امیدوارم دست مهربون امام رضاهمواره یاریگر بچه ها باشه
عمه زهره
20 دی 92 10:00
دلم برای کوچوم که وقتی میاد خونمون عمه از زبونش نمیوفته تنگ شده وقتی کنارش بازی می کنم اونقدر منو مجذوب خودش میکنه که حس میکنم منم هم سنشم خیلی از بزرگ تر از سنش میفهمه آینده خوبی رو برات آرزو میکنم کوچولو