علیعلی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

کودکانه با تو دلبندم

تلخ و شیرین

1393/1/27 17:01
نویسنده : مامان
427 بازدید
اشتراک گذاری

سال نو پسرمم مبارک باشه،امیدوارم امسال روز به روز شادتر و بالنده تر ببینمت و از هر چی حادثه است مصون و محفوظ باشی.

امیدوارم مثل سال قبل نشه که این اتفاق واست پیش اومدناراحت

 

 

17 اسفند ساعتای 11 شب جناب عالی در حال بازی و شیطونی روی مبلا بودین که یه هو افتادی و  ...    بعدشم گریه میکردی و میگفتی دستم اما چون اصولا بچه نازنازی نیستی که موقع درد خیلی گریه کنی،بعد از چند دقیقه ای ساکت شدی ولی با فشار ناگهانی باز میزدی زیر گریه،ما هم بیشترین احتمالی که دادیم این بود که مچت پیچ خورده باشه ،خلاصه برای اینکه مطمئن شیم با بابایی رفتیم بیمارستان که دکتر با دادن خبر شکستگی دستت همه مارو شکه کرد البته اینم گفت که توی این سن بعلت نرمی،استخون کج میشه و جدا نمیشه  (دردو بلای استخونای نرمت به جون  مامانکاش این اتفاق هیچ وقت نیفتاده بود)چقد اون روز اذیت شدی،خیلی گریه کردی،از دکتر میترسیدی و حاضر نبودی یه لحظه هم وایسی تا معاینه شی.وقتی داشتن دستتو گچ میگرفتن گریه میکردی و میگفتی:

"تووم بشه الان میلیم"(تموم بشه الان میریم)

"بابایی تجایی؟؟بیا بلیم

وقتی میگفتم اسم و فامیلتو به دکتر بگو با گریه جواب میدادی"علی ...گمبلی"(علی قنبری)

خلاصه دم عیدی حال همه رو گرفتی،از همه بیشتر خودت اذیت شدی که23روز گچو تحمل کردی و با دست چپت کاراتو انجام میدادی،اما از این مسایل گذشته امیدوارم این شکستگی توانایی دستتو کم نکرده باشه ،خداکنه کارایی دستت مثل سابق باشه.

یه توضیح دیگه هم بدم که همون روزا بود که سمت راست بدن بابا هم بی حس شده بود و از این موضوع خیلی ترسیدیم ...

خب ...اینا تلخا بود.

 

 

 و اما شیرینا که یکیش اینه که بابا بعد از انجام دو تاMRI و یه سری آزمایش خدارو شکر مشخص شد که سالمه و این حالت گذراست و به مرور از بین میره.

یکی دیگه اومدن عید نوروز بود که با بزرگ شدنت رنگ و بوی دیگه ای داشت فقط جای آقاجان واقعا خالی بود ،هر سال که روز اول عید  برای گفتن تبریک میرفتیم ،از یه کنار عیدی کوچیک و بزرگ و میدادن و همیشه برامون دعا میکردن.         (امیدوارم روحش قرین شادی و آرامش باشه).

 اینم بگم که امسال عیدیامونو از دست عزیز گرفتیم که امیدوارم خداوند نگهدارش باشه .

 

13بدر  هم رفتیم قوچان که خیلی هم خوش گذشت اما متاسفانه عکسی که بتونم بذارم نداریم.

 

 

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)